باسمه تعالی
ترک موتور یکی از رفقا نشسته بودم. براش یه پیامک اومد. گوشی رو داد به من تا پیامک رو براش بخونم و جواب بدم. دیالوگی که تو ادامه اومده. مکاتبه ی پیامکی پشت موتوره.
-س م؟
+ن د
-خ؟
+ب ک؟
-ب
-م خ
چند تا حرف بالا مکان و برنامه ی روزانه ی دو طرف رو تعیین می کنه و یه قرار مقالات هم تنظیم کرده.
جدای از اینکه کدینگ شبه هافمن پیامک ها برام جالب بود. داشتن یه دیکشنری یا ادبیات مشترک برای دو نفر دوست، نظرم رو جلب کرد. انقدر زبون هاشون به هم نزدیک شده که با نوشتن یه حرف یا علامت تموم منظورشون رو به هم دیگه منتقل می کنن. این هماهنگی به راحتی حاصل نمیشه. دو نفر خیلی باید با هم سر رو کله بزنن.
(از اونجایی که جریان برای یکی دو سال پیش ه. پیامک ها رو حدودی نوشتم)